نيلوفرنيلوفر، تا این لحظه: 15 سال و 3 ماه و 5 روز سن داره

نیلوفر من

حرم امام رضا

وقتی بچه بودم سالی یک بار تابستون میرفتیم مشهد پیش خواهر بزرگم که اونجا زندگی می کرد. حرم امام رضا رو خیلی دوست داشتم به خاطر بوی خوبی که همیشه داشت و سنگهای مرمر صافی که روش سرسره بازی می کردیم. دیروز رفتیم مشهد و نیلو قرار بود با مامانش بره حرم. یه دفعه گفت من حرم رو دوست ندارم. اونجا همه گریه میکنن. وقتی مامانش ازش خواسته بود یک دعایی بکنه، پرسیده بود باید برای دعا کردن گریه کنم؟ نمیدونم چی بگم. شاید هنوز خیلی زوده که باورهای مذهبی در ذهن کوچیکش جا بگیرن. ولی اینو مطمئنم که روش ما درست نبوده.
18 شهريور 1391

نيلو انگليسي حرف مي زند!

از چند ماه پيش من و مامان نيلو كلاس زبان ميريم. از هفته پيش تا الان هم داريم براي امتحان پايان ترم كتاب رو مرور مي كنيم. نيلو شديداً به انگليسي علاقه مند شده. يكي از كتاباشو دستش مي گيره و ميره يه گوشه ميشينه و به قول خودش انگليسي ميخونه. بعضي وقتا يه كلمه از خودش در مياره از من معنيش رو مي پرسه. منم دعواش ميكنم. به مامانش ميگم دلم نميخواد دخترم خودشو درگير ياد گرفتن چيزهايي بكنه كه ما دوست داريم. فرستادن بچه هاي سه چهار ساله به كلاس زبان و موسيقي، حتي اگه دوست داشته باشن، ظلم به بچه است. بچه در اين سن بايد بچگيش رو بكنه و مختار باشه روش لذت بردن از زندگيش رو خودش انتخاب كنه. حتي اين علاقه اي كه در نيلو ايجاد شده، من واقعي نميدونم. اين ج...
7 شهريور 1391

عادات بچگی نیلوفر

دختر کوچولوی ما خیلی زود شروع به حرف زدن کرد ولی دندوناش خیلی دیر در اومد. چندتا از کلماتی که به اشتباه خیلی شیرین تلفظ می کرد می نویسم: مَخَلَم: یعنی میخوام بیام بغلت کَنجال: یعنی چنگال پوت کُلات : یعنی پرتقال وسالیا: یعنی وسایل اینم عکسی که ماه شش ماه پیشه، خیلی خانومه : ...
1 شهريور 1391

معرفي

سلام به همگي من باباي نيلوفر هستم. نيلوي ما متولد 6 بهمن 1387 هستش و الان 5/3 ساله شده. نيلو اولين بچه ماست. من و مادرش هر دو شاغل هستيم. اسم ما قاسم و زهره هست. اول بايد خدا رو شكر كنيم كه نيلو رو به ما داد. اميدوارم خدا به همه پدر و مادرها اين لطف رو عطا كنه. داشتن بچه خوب يكي از بزرگترين لطف هايي است كه خدا به بنده هاش ميكنه و ما اميدواريم لياقت اين لطفش رو داشته باشيم. نيلوفر دختريه با قيافه معمولي ولي بامزه. مادرش خيلي قربون صدقه چشماش ميره ولي من ميگم زياد هم درشت نيست. رنگ چشماش مثل من قهوه اي و رنگ موهاش خرمايي سيره. با بچه ها خيلي زود خو ميگيره و مهربون و باسخاوته. برعكس من و مادرش يه كمي پرحرف تشريف داره و مثل خيلي از دخ...
1 شهريور 1391
niniweblog
تمامی حقوق این صفحه محفوظ و متعلق به نیلوفر من می باشد